۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

در مصرف برق صرفه جویی نکنید!!!

این ایام نیمه شعبان هم گذشت و آقا تا دلتون بخواد این ملت ساده،  لامپو ریسه و مهتابی و از این جور حرکات تو شهر به مدت 1 هفته به وفوور نصب کرده بودن . عضی از کوچه ها که اینقدر روشن شده بود ، آدم فکر میکرد سر ظهره اومده توخیابون . آره بابا ما کفار هم میگیم قشنگ شده بود ولی لامصب پوله برقو کی میده ؟؟؟؟ حتمی الان داری میگی فدای سر امام زمانو نمیدونم ما هر چی داریم واسه اونه و نمیدونم بشین بابا بچه قرتیه گول خورده ساده دستاویز آمریکا . بگو ببینم مگه تونیستی شب و روز داری میگی آقا اصراف بده و نمیدونم حضرت فلان و امام فلانی گفته بدترین گناهه؟ مگه تو نیستی بعضی موقع ها لامپ دستشویی خونتونم روشن نمیکنی و تو ظلمات مطلق رفع حاجت میکنی  که مبادا این کنتر برق دست از پا خطا کنه یه دوری بزنه ؟ چته حاجی ؟ حالت خوبه؟ بچه بیچاره می خواد یه 1 ساعت بشینه پشت کامپیوترش صدات در میاد :آیییییی خاموش کن اونو ، نامسلمونا مگه رحم ندارین .فلان جای کشور برق ندارن کولر روشن کنن دارن میمیرن از گرما.ببینم تو که خودت خوب میدونی اینارو پس چیه تا تولدی ، جشنی ، عذایی، چیزی میشه 1 ملیون لامپ وصل میکنی درو دیوار ؟ اون موقع ها کسی به برق احتیاج نداره .؟ روی این رادیو تلوزیون رو برم که تو این جور ایام هییی تبلیغ میکنن که ملت بخاطر اعتقاداتشون خیابون ها رو آذین بندیو چراغون کردن و یک کلمه نمیگه که مصرف برق چند برابر شده و از این تریپ های اصلاح الگوی مصرف فقط روشون نمیشه بگن در مصرف برق صرفه جویی نکنید!!! . ولی حالا نیگا ، این مراسم تموم شد . از همین امروز شروع میشه: هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش نمیدونم مصرف برق ما 100 برابر کشور های دیگه است و خونه شمع روشن کنید قشنگ تر و از این حرفا . رو که نیست سنگ پای قزوینه .  
حالا حاجی کاری به اعتقادت ندارم خاموش کن اون لامپ اضافیو . فکر جیبت باشی کافیه !!

۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

تولید مثل

بچه به مامان : راسته بزرگترا برای بچه دار شدن سکس میکنن؟ 
مامان: پــَــ نه پــَــ می خواستی گرده افشانی کنن؟!!!!

۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

پــَــ نه پــَــ

به رفیقم میگم وایسا یه 5 دقیقه من برم مسجد بیام . میگه میری دستشویی؟ .

۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

عکس فیسبوک

رفتم عکاسی عکس پرسنلی بگیرم عکاسه میگه عکس اداری میخوای؟؟

پــَــ نه پــَــ واسه پروفایل فیسبوکم میخوام!؟

۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

شب اول قبر من



-الله اکبر! الله اکبر! یا الله!

-ای وای!

-نامت چیست؟

-مهدی!

-شماره شناسنامه؟

-1368

-محل صدور؟

-کرج

-محل سکونت؟

- کرج

-خوب پس مسلمونی دیگه؟

-والله، مسلمون زاده بودیم!

-ببین، وقت خودت رو نگیر، امشب خیلی ها مرده اند ما سرمون شلوغه، ما فرشته هستیم! میفهمی؟!؟ یک کلام، مسلمان بودی یا نه؟

-آها یعنی شما در زمان و مکان محدودید؟ من فکر میکردم مثل فیلم ماتریکس شاید باشید هم زمان میتونید به همه مرده ها سرویس بدید، پس شما عجله دارید!

-نه اونی که تو دیدی فیلم بوده! مسلمان هستی یا نه؟

-در حال حاضر که بله ظاهراً اسلام درست میگفت، البته خوب بقیه دینها هم همین حرفها رو میزدند، حالا بالاخره کدومش درست بود؟ نگیم مسلمون بودیم برامون بد تمون بشه مثلاً بهائیت درست بوده باشه!

-ببین پسر جان، اینها همه تشریفاته، آخرش توی فایلهای خود خدا همه واقعیت ها هست، دروغ بگی ما میفهمیم! تازه پدر مادرت هم بالاخره میمیرن، آشناهات میان شهادت میدن!

-خوب اگه شما همه چیز رو میدونید دیگه برای چی میپرسید؟

-به تو ربطی نداره، تو فقط باید الان جواب بدی!

-اینهم حرفیه، اینجا که صاحاب نداره وکیل مکیل هم که نیست، دادگاهتون مثل دادگاه های جمهوری اسلامیه، نه آقاجون من مسلمان نبودم من اسم قلممروشنگر آزاد بود، میشناسید؟

-بله میشناسیم، ما همه رو میشناسیم

-چو دانی و پرسی خطاست!

-بد سرنوشتی منتظرت هست، مگه خود خدا ببخشت و الا دادیم بخشت رو در جهنم برات گرم کنن

-ای وای! خدا میبخشه به نظر شما؟

-ممکنه، بعضی ها رو بخشیده ولی خیلی ها رو هم نبخشیده

-چند درصد رو بخشیده؟

-حدود پنج درصد

-یعنی به احتمال نود و پنج درصد ما میریم جهنم دیگه؟

-بله

-جهنم چجوریاست؟ همونجوری که توی اسلام بود؟

-بستگی داره به میزان گناهانت، تو فکر کنم بیافتی طرفهای موتورخانه جهنم، وضعیتت خیلی خرابه

-خوب الان چی میشه؟

-میریم پیش خدا، ببینیم خدا چکار باهات میکنه دیگه

-نامه اعمال رو کی میدید؟

-اون نامه اعمال خرافات بود، ما مستقیم میبریم پیش خود خدا

-الان من به خدا چی بگم؟

-معذرت خواهی کن بگو بابا ما مسلمون زاده بودیم، اشتباه کردیم غلط کردیم!

-آخه من خیلی وضعم خرابه ها! من وبسایت و وبلاگ و اینها داشتم! اینجا جایی هست بشه بریم اون وبلاگم رو من پاک کنم؟

-نه دیگه دیره! یالله پاشو بریم!

-یعنی چی بریم؟ مگه اینجا جهان مادیه؟! اینجا جاذبه داره مگه میشه رفت از اینور به اونور؟ مگه ما مکان داریم الان؟

-ما زیاد این چیزها رو نمیدونیم، ما کارمند این بخش هستیم، از خود خدا بپرس این جور سوالها رو، پاشو بریم!

-آقا شما یجوری صحبت میکنه انگار من هنوز زنده ام! من الان یک روحم، بلند بشم؟ بروم؟! یعنی چی آخه؟

-دهه! پاشو دیگه پدر سگ!

-شما عصبانی نشید، من چجوری باید “پاشم” ؟ به من یاد بدید من تازه اومدم توی این دنیا! چجوری اینجا میشه حرکت کرد؟ مگه ما اینجا بدن داریم؟ ماهیچه داریم که حرکت بدیم؟ مگه جاذبه هست؟ مگه زمان هست؟

-پا میشی یا نه؟

-آهاااااااااااااااااااا، فهمیدم قضیه چیه! شما چون اینجا بدنیا اومدید توی شرایط مادی تاحالا نبودید نمیدونید من چی میگم کلاً! خوب من الان میخوام پاشم! ولی چجوری؟ مگه من الان نشستم یا خوابیدم؟ شما خودتون چجوری پا میشید؟ یا میشینید؟

-فقط کافیه اراده کنی، خودش میشه

-آها پس سیستم اینجا اینجوریه، هر چی بخوای میشه؟!

-نه هرچی خدا بخواد میشه

-پس چرا به من میگی پاشم؟ چرا میگی اراده کن؟ مگه خدا نباید اراده کنه؟

-چرا ولی اراده تو در عرض اراده خدا قرار میگیره

-یعنی خدا اراده کرده که من اراده کنم؟

-بله

-حالا قبل از اینکه من اراده کنم نمیشه یکم فکر کنم؟ یک سیگاری چیزی ندارید ما بکشیم؟ شما اینجا چی میکشید؟

-اینجا هیچی، ولی اگر بری بهشت اونجا همه جور سیگاری هست، توی جهنم هم هست، ولی توی جهنم شما سیگار نمیکشی سیگار میره توی...!

-آقا شما چه ریلکس برخورد میکنی!

-ما کارمون اینه دیگه، هزاران ساله هر شب اینکار رو میکنیم، برای ما عادی شده

- هر شب! اینجا هم شب و روز داره، سال داره من خیلی مشتاقم بدونم این سیستم اینجا چجوریه، ما نفهمیدیم آخرش! راستی دلتون نمیسوزه برای آدمهایی که میرن جهنم؟

-نه، حقشونه برن!

-واقعاً یعنی ته دلتم ناراحت نمیشی یخورده؟

-ببین من یک فرشته ام، ماها رو خدا اینجوری آفریده

-توی اون دنیا هم بعضی ها رو خدا اینجوری آفریده بود، شکنجه گر توی تاریخ بشر هم زیاد بوده، حالا شما چه فارسی خوب صحبت میکنی!

-ما با هر کسی به زبان خودش صحبت میکنیم

-زبان خودش و لهجه خودش ظاهراً! یعنی یارو جنوبیه هم بیاد اینجا شما بهش میگید ولک پاشو! اگر کسی ناشنوا باشه چی؟

-با زبان اشاره باهاش صحبت میکنیم اون رو هم بلدیم

-اگر نابینا هم باشه چی؟

-اونها رو خدا معمولاً میبخشه چون گناه دارن، نیاز به این تشریفات نیست، پا میشی یا پاشت کنم؟

ناگهان رعدی آمد و دودی شد و لرزشی آمد و اوضاع خراب شد


ادامه دارد…